امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

امیرعلی جون

آبان 93

گاهی از خودم میپرسم برای شاد بودنت چه کرده ام؟از خودم میپرسم چگونه مادری برایت هستم؟کاش خودت زبان باز کنی و بامن حرف بزنی بگویی که چه چیز خوشحالت میکند.از من چیزی بخواهی که بتوانم برایت فراهم کنم. نمیدانی چه لذتی دارد نشاندن لبخند برلبان کوچکت نمیدانی برق نگاهی از سر شوق که در چشمان فرزندمی درخشد چه شوری بر می انگیزد در قلب پدر و مادر....تو نمیدانی اما من میدانم...میدانم چه کرده ای با قلب من...که دردانه ام شدی....که عزیز دلم شدی...پسرکم....با شادی بزرگ شو...بدون ترس با نشاط و لبخند...جهان با تمام وسعتش در اختیار توست...دنیا را با شوق بنگر کودک من.. . ...
20 آبان 1393

عشق منی

 سلام پسرکم سلام عشقم سلام به تمام امید و هستی من. سلام به همه زندگی ام...وقتی تو میخندی وقتی با فریادهای کودکانه ات همه جای خانه را پر میکنی از شوق زندگی چرا غمگین باشم؟چگونه اشک بریزم وقتی چشمهای تو به من خیره  میشود؟بهار عمر من تویی...با تو نفس میکشم با تو زنده میشوم با تو دوباره کودک میشوم و همه چیز را از یاد می برم.کودک من...پسرک زیبای من....دوستت دارم ،دوستت دارم ،دوستت دارم.شاید فقط خدا میداند که با نگاه کردن به تو چگونه تمام روحم جوانه میزند و سبز میشود. بگذار از آسمان غم ببارد بگذار هر چه درد هست روی سر من آوار شود ...تو فقط بخند...فقط بخند و شاد باش گل کوچک من... ...
20 آبان 1393
1